روزمرگی هاى یک خاتون

اینجا منم و روزهاى در کنار تو بودن

روزمرگی هاى یک خاتون

اینجا منم و روزهاى در کنار تو بودن

سلام چهارشنبه جان :) 

یه روز سرد پاییزی دیگه شروع شد :) بنده ک مریض شدم و گلوم ب شدت درد میکنه چشام ک باز کردم سریع از جای داروها قرص برداشتم خوردم بعضی وقتا خسه میشم از دارو خوردن .. 

چهارشنبه ها رو دوست دارم با اینکه فستم اخه کلاس ندارم :))  امروز میخوام برم باشگاه ایشالا 

دیروز و پریروز کلی روزای اروم و خوبی بودن گوش شیطون کررررر دلم برا مامان اینا تنگ شده اما فردا شب میخوام برم ک فرداش جمعس مامان راحت استراحت کنه گناه داره خب :) 

جمعه مهمونی دعوتم واقعا نمیدونم برم یا ن واقعا دو دلم  ب نظرتون برم؟ 

از واممون فعلا خبری نیس  اون مسئولش لطف کرده و تشریف برده مرخصی دیروز ک از پارسه دراومدم همسرم نیومده بود واستادم برا تاکسی و با اینکه پالتو تنم بود میلرزیدمممم و تو دلم و ذهنم اون اقاهه میومد و کلی بارش کردم :( دلم برا همسر کبابه طفلک بی ماشین تو خیابونا یخ میزنه :( 

واقعا حس سرکار رفتن نیس :( اما خو چاره ایم نیس :( 

برم حاضر شم  روزتون خوشگل دوست جونا ( الکی مثلا وب من کلی ادم میاد و باهم میحرفیم) 

نظرات 2 + ارسال نظر
سمیرا دوشنبه 20 آذر 1396 ساعت 01:39 http://cheraghidarofogh.blogsky.com

سلام نگار جونم
خیالت راحت که من هر روز میام سر بزنم ببینم نوشتی یا نه
فقط فرصت نمی کنم نظر بذارم سام دست و بالمو بسته

ای جونم مرسی سمیرا جونی

Malihe شنبه 18 آذر 1396 ساعت 12:45

هوا خیلی سرد شده امیدوارم زودتر وامتون جور بشه و ماشین بخرید، تو این سرما بی ماشین خیلی سخته، البته ماهم که داریم بدون ماشین رفت و آمد می کنیم. انقد همیشه ترافیکه که وسیله نقلیه عمومی به صرفه تره

اره واقعا سخته مرسی عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.