سلام خوبین؟
منم خوب؟ نه دروغ چرا بدم ! اگ قراره اینجام خودمو سانسور کنم ک دیه هیچی :/
پریروز با مامان بحثمون شد چرتا چرت غروبش ز زدم بابام با بی حوصلگی گف مادرت حوصله نداره خدافظ!
منم واقعا حرصم گرف دیروزو اصن ز نزدم امروزم ز نزدم صبح ابجی پ داد میای اینجا؟ گفتم نه :(
٢ روز بود منتظر بودم مامان ز بزنه اما خو خبری نشد الان تو کلاس واقعا کلافه بودم برا منی ک ٤ بار اینا با مامان اینا حرف میزنم رکورد زدم دو روزو
ب اقای ن پ دادم دیدی ز نزدن دیدی دوسم ندارن؟ اوشون: نه عزیزم حتما سرشون شلوغه !!!
بنده: من بچم؟ گولم نزن
اوشون: فداتشم تو منو داری
بنده : کاش تصادف کنم نگرانم شن!
اوشون: خدا نکنه دیوانه فکر دل منو نمیکنی؟
بنده : ب من چ دل تو!!
اوشون: سکوت
تو تاکسی پر پر اشکام میریخت! پیاده شدم سر کوچه همزمان رسیدیم اومدیم خونه و من ولو شدم رو تخت و گریه ...
من بچه بدی براشون نبودم من اذیتشون نکدم من هرکاری اونا خواستن کردم و...
اوشون فقط سکوت و ناز
الانم از اتاق انداختمش بیرون تاریکه و من گریه..
از دشمنشم ازش خبری نشه یه میپرسه کجاس! نکنه مرده!
دلم شکسته خیلیا خیلی ....
لازم نیست اینجا هم خودت رو سانسور کنی، اینجا قضاوتی نیست، اگه هم باشه تاثیر گذار نیست